کورش هخامنشی، بختیارى نبود

بسم الله الرحمن الرحیم
برخی مدعی هستند که کورش بختیاری بود! اما این ادعا، سخنی بی‌ربط و حقیقتاً ادعایی نادرست است. یافته‌هاى علمى گویاى این است که مردم زاگرس نشین به طور کلى شباهت بسیارى به قوم باستانى گوتى دارند. قابل توجه اینکه گوتی‌ها و عیلامیان از اقوام آریایى نبودند.

 

 پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قوم دلیر بختیارى و تیره‌هاى تابع آن در گذر تاریخ، همواره پاسبان هویت ملى و مذهبى ایران زمین بوده اند و نمونه بارز جانفشانى‌هاى آنان را مى‌توان در هشت سال دفاع مقدس دید که چگونه از جان و مال و ناموس ملت در مقابل کفار بعثى دفاع نمودند، و با فدا کردن خود، از ارزش‌هاى مذهبى و میهنى پاسدارى نمودند. از دیگر سو، قریب به یک قرن است که زمزمه‌هایى از بیرون، در میان این قوم سلحشور شنیده شد و روز به روز صداى آن بلندتر به گوش مى‌رسد؛ این ادعا که کورش دوم (مشهور به کورش کبیر) بختیارى بود! البته اولین کسانى که چنین سخن حیرت آورى را مطرح نمودند، خود از قوم بختیارى نبودند و بر اساس اهداف خاص -از جمله به قصد استحاله هویتیِ قوم بختیاری و در جهت اهداف سیاسى- چنین مدعى شدند. لیکن برخى چنان در این ادعا غرق‌اند، که حاضر به شنیدن حقیقت نیستند. به هر روى، نگارنده بر خود وظیفه میداند که حق را بر زبان آورد. هرچند براى عده‌اى ناخوشایند باشد.

آیا کورش کبیر، بختیارى بود؟

- در قدم اول، فرض را بر این بگیریم که کورش کبیر، بختیارى بود. به راستى آیا در شأن یک قوم بزرگ و دلاور است که به "یک شخص" افتخار کند؟ یا اینکه آن شخص باید به قوم دلیر خود افتخار کند؟ حقیقت این است که کورش کبیر باید افتخار کند که بختیارى است (اگر واقعاً بختیارى باشد)، و حداقل این افتخار باید دو طرفه باشد. لیکن کورش کبیر در هیچ کتیبه و هیچ متنى اشاره‌اى به بختیارى بودنِ خود نکرد. با اینکه او در استوانه مشهور خود، اصل و نسبش را بیان کرد، اما هیچ اسمى از قوم بختیارى نمى‌آورد. سرزمین‌هاى متعدد و اقوام گوناگون را نام مى‌برد، اما نامى از قوم بزرگ بختیارى نمى‌آورد. تنها به شهر انشان اشاره مى‌کند، و میگوید که پدرانش، شاه این شهر بودند.[1] برخى گفته اند منظور از شهر انشان، همان شهر ایذه (در خوزستان) و سکونتگاه قوم بختیارى است! در پاسخ باید بگوییم که طبق جدیدترین یافته‌هاى باستان‌شناسى، انشان ربطى به قوم بختیارى ندارد. ربطی به ایذه ندارد. طبق جدیدترین یافته‌ها، انشان در تپه ملیان در دشت بیضاء در نزدیک دژ سپید Dež-e Espīd و در 36 کیلومتری شیراز قرار دارد. یعنی صدها کیلومتر آن طرف‌تر از ایذه. بین سال‌های 1970-1972، منطقه باستانی تپه ملیان (نزدیک شیراز)، به عنوان شهر گمشده انشان (انزان) معین شد. پاره آجری با کتیبه‌ای به خط میخی عیلامی و تعدادی از متون اقتصادی-ادارای حفاری شده در مَلیان، این سخن را تأیید کرد. امروزه باستان‌شناسان تردید ندارند که انشان ربطی به ایذه و مناطق بختیارى نشین  ندارد. بلکه حداقل از قرن 7 پیش از میلاد، انشان نام دیگر پارس بود.[2] چگونه ممکن است که کورش کبیر، بختیارى بوده باشد، ولى هیچ اشاره‌اى به اصالت خود نکرده باشد؟ در حقیقت دو گزینه وجود دارد. یا کورش کبیر اصلاً بختیارى نبود، یا بختیارى بود ولى به اصالت خود افتخار نمى‌کرد و براى آن ارزشى قائل نبود که در آثار خود هیچ اشاره‌اى به بختیارى بودنِ خود نکرد.

- سخن گزنفون (مورخ یونانى) نیز در این زمینه جالب است. گزنفون از یک قوم به نام باکتریان (شاید تلفظ ایرانى‌اش «بَختِرى‌ها» باشد) نام مى‌برد که این قوم در جنوب غربى فلات ایران و دقیقا در مناطق بختیارى نشین امروزى زندگى مى‌کردند. این قوم، نه تنها خویشاوند و خاستگاه قومى کورش نبود، بلکه جزو اقوامى بود که بعدها کورش کبیر آنان را مطیع خود ساخت.[3]

- نکته دیگر اینکه کورش کبیر از قوم پارس بود. اگر به پوشش مردم پارسى باستان دقت کنیم، درخواهیم یافت که با پوشش مردم بختیارى بسیار متفاوت است. گذشته از این، زبانى که کورش به آن سخن میگفت، بسیار متفاوت از زبان مردم بختیارى است. براى مثال داریوش هخامنشى که هم‌زبان و هم‌گویش کورش کبیر بود، در کتیبه بیستون میگوید:
thatiy Darayavauš xšayathiya VIII mana taumaya tyaiy paruvam xšayathiya aha adam navama IX duvitaparanam vavam xšayathi ya amahy thatiy Darayavauš xšayathiya vašna Auramazd.
این عبارات به این صورت تلفظ مى‌شود:
«ثاتی دارَیَوَئوش خشایَثیَ (هزوارش) مَنا تَئومایا تیَیی پَرووَم خشایَثیا آهَ اَدَم نَوَمَ (هزوارش) دوویتاپَرَنَم وَوَم خشایَثی یا اَمَهی ثاتی دارَیَوَئوش خشایَثیَ واشنا اَئورَمَزد»
برخی مدعی هستند که زبان بختیاری بازمانده زبان هخامنشی است! در رد این ادعای نادرست همین بس که اگر این عباراتِ پارسی هخامنشی را به یک پیرمرد یا پیرزن بختیارى که تسلط کامل بر ادبیات و گویش بختیارى دارد نشان دهیم، آیا متوجه حتى یک کلمه از آن مى‌شود؟ خیر. ممکن است برخی بگویند که زبان و پوشش بختیاری‌ها در ابتدا مشابه هخامنشیان بود و بعدها تغییر کرد! ما نیز در پاسخ می‌گوییم که زبان و پوشش دو مؤلفه از پارامترهای هویت یک قوم هستند. وقتی می‌گویند که زبان و پوشش بختیاری‌ها در طول زمان دچار استحاله شده، این بدین معنی است که کورش کبیر (با آن مؤلفه‌های هویتی که داشت) بیگانه از هویت قوم بختیاریِ امروز است. به عبارتی دیگر، امروزه قوم بختیاری شباهتی با کورش هخامنشی ندارد. نه در پوشش، نه در زبان، نه در سبک زندگی و...

یافته‌هاى علمى گویاى این است که مردم زاگرس نشین به طور کلى شباهت بسیارى به قوم باستانى گوتى دارند  جالبتر اینکه گوتى‌ها اصالتاً از اقوام سامى و غیرآریایى بودند.

نتیجه پژوهش‌های ژنتیکی درباره قوم بختیاری

تحقیقات نوین و پژوهش‌های ژنتیکی نشان داده است که بختیاری‌ها تقریباً یک قوم غیر آریایی هستند. در این مسیر لازم است چند نکته بیان شود. اولاً در بررسی‌های ژنتیکی، مارکر R1a نشانگر اقوام تاریخیِ آریایی (پارس‌ها، مادها) و همچنین میتانی‌ها و... است.[6] از سویی می‌بینیم که طی آزمایش‌های علمیِ ژنتیکی، این مارکر در میان بختیاری‌ها بسیار اندک است. چیزی در حدود 9 درصد! یعنی تقریباً هر بختیاری؛ کمتر از 9 درصد نشانگر ژنتیکی آریایی دارد.[7]

- گفتار آخر، چند کلام خطاب به عزیزان بختیاری... برادران و خواهران عزیز بختیاری، دلاوری‌ها و رشادت‌های شما در طول تاریخ ایران و دفاع شما از هویت ایرانی-اسلامی، خاری در چشم دشمنان این مرز و بوم است. آنان برای تحقیر و تمسخر شما، ادعاهایی را مطرح می‌کنند تا به زعم خود، فکر و ذهن شما را به بازی گرفته و به شما و رفتارهای شما بخندند. نخستین کسانی که ادعای بختیاری بودنِ کورش را مطرح کردند، یقیناً از میان قوم دلیر بختیاری نبودند. بلکه خود، اجنبی بوده؛ سر در آخور دشمن داشتند. هدفشان فریب و تمسخر شما بود که گویا در برخی موارد موفق هم شده‌اند. امروزه اگر کسی در یک محفل آکادمیک بگوید که «کورش بختیاری بود»، او را مورد ریشخند قرار می‌دهند. از بس این سخن، بی‌‌ربط و غیرمنطقی است. رندان اجنبی به شما گفتند که «کورش بختیاری بود» اما آیا به شما گفتند که فرزندان کورش تا چه حد بی‌غیرت بودند؟ آیا می‌دانید که کمبوجیه (پسر کورش) به خواهر خود (آتوسا) تجاوز کرد و با او همبستر شد؟ این مطلب چنان اسنادی واضح و روشن دارد که جای تردید نیست.[8] این حقیقتی است که فرزندانِ کورش هخامنشی غرق در فساد جنسی و بی‌آبرویی بودند. چنانکه برادر به خواهر تنیِ خود به چشم یک طعمه جنسی می‌نگریست. به شما گفتند که «کورش بختیاری بود» تا ننگ بی‌آبرویی و رسواییِ پسران و دختران کورش را به دامن شما بچسبانند. مراقب باشید... و رندان غربی را دوستان خود نپندارید. آیا در تاریخ بختیاری موردی را سراغ دارید که چنین اتفاقی افتاده باشد؟ مردان بختیاری مرگ را بر چنین رسوایی و فضاحتی ترجیح میدهند...

پى‌نوشت:

[1]. بنگرید به ترجمه فارسى استوانه کورش کبیر، دکتر شاهرخ رزمجو، بخش خاورمیانه موزه بریتانیا، متن استوانه، بند 21 ؛ همچنین ترجمه فارسى منشور کورش کبیر، به ترجمه پروفسور عبدالحمید ارفعى، بند 21 ؛ و نیز بنگرید به:
Translation of the text on the Cyrus Cylinder, Translation by Irving Finkel, Assistant Keeper, Department of the Middle East, Num 21
[2]. برای اثبات اینکه انشان ربطی به ایذه ندارد. بلکه انشان نزدیک شیراز کنونی قرار داشته، بنگرید به:
Shahbazi. A. Sh (1986), Ariyāramna Old Persian proper name, Encyclopædia Iranica, Vol. II, Fasc. 4, pp. 410-411,  In Iranica online: Last Updated: August 12, 2011.
D. Stronach, “Achaemenid Village I at Susa and the Persian Migration of Fars,” Iraq 34, 1974, pp. 239-48 esp. p. 248; J. M. Cook, The Persian Empire, New York, 1983, p. 8
Encyclopædia Iranica, ANSHAN, by J. Hansman, August 5, 2011, Vol. II, Fasc. 1, pp. 103-107
همچنین پروفسور عبدالمجید ارفعی می‌نویسند که طبق جدیدترین آثار باستانی کشف شده (آجرنوشته هوتلودوش اینشوشینک Hutelludus-insusinak پادشاه عیلام مربوط به تقریبا 1100 قبل از میلاد)، انشان یا انزان در تپه ملیان، در بیضاء نزدیک شیراز قرار داشت. بنگرید به: عبدالمجید ارفعی، فرمان کورش بزرگ، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی)، 1389، ص 68.
[3]. گزنفون، کوروش‏نامه‏، ترجمه: رضا مشایخى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى‏، 1386، ص 4.
[4]. دکتر رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، تهران، انتشارات طهوری، 1382. ص 27.
[5]. رقیه بهزادی، همان.
دکتر عباس قدیانى، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏، تهران‏، انتشارات آرون‏، 1387، ج 2 ص 722-723
[6]. بنگرید به:
Eupedia.com, Genetics: Haplogroup R1a
[7]. مرتضى راوندى‏، تاریخ اجتماعى ایران، تهران: انتشارات نگاه‏، تهران‏، 1382. ج‏ 6 ص 283
مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص 81

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد